ما دانش آموزان پیرو راه تو هستیم مصطفی

ما دانش آموزان پیرو راه تو هستیم مصطفی

ما دانش آموزان پیرو راه تو هستیم مصطفی

ما دانش آموزان پیرو راه تو هستیم مصطفی

مختار ثقفی کیست؟


مختار ثقفی کیست؟

مختار بن ابی عبیدة  ثقفی از قبیله ثقیف؛ کـه قبیله مشهـور و گسترده‌ای از هـوازن، از اعراب منطقه طائف اسـت، می‌باشد. کنیه‌اش ابواسحاق؛‌ و لقـبش کـیـسـان بود که کیسان به معنای زیرک و تیزهوش است

پـدر مـخـتـار ابـوعـبـیـده ثـقـفـی است که در اوایـل خـلافـت عـمـر از طـائف بـه مـدیـنـه آمـد و در آنجـا سـاکن شد. وی یکی از سـرداران بـزرگ جـنـگ بـا ارتـش ‍ کـسـری(ایـران) در زمـان عمر بود. ماجرای رشـادت این دلیرمرد در واقعه یوم الجسر در جنگ با ارتش ایران در منطقه بصره معروف است.

مـادر مـخـتـار دومـه بنت وهب است که از زنـان بـا شخصیت بـود. او در زمان خلافت امیر المؤمنین علی (ع) با آن حضرت در عراق بود و بعد از شهادت حضرت در بصره ساکن شد . در زمانی که امام حسن مجتبی (ع)در ساباط مداین جراحت برداشت و در خانه سعد بن مسعود ثقفی عموی مختار که فرماندار مدائن بود ، آورده شد به نزد عمو رفت و از امام (ع)پاسداری کرد .

بر اساس گواهی تـاریـخ و تـصـریـح شـیـخ مـفـیـد و طـبـری، پـس از آن کـه مـسـلم بـن عـقیل وارد کوفه شد، مستقیما به خانه مختار وارد شد،

بلاذری می‌نویسد: خانـه مختـار محل ورود مسلم بود. اما با ورود مزوّرانه و غـیـرمـنتظره ابن زیاد به کوفه، ناگهان اوضاع به هم ریخت و مسلم صلاح دید از خانه مختار بـه خـانـه هـانـی بـن عـروه، کـه مرد مقتدر و با نفوذ شیـعـه در کوفه بـود، نقل مکان کند.

مختار پس از ورود مسلم، آرام ننشست و پس از بیعت با مسلم، به منطقه خطرنیّه و اطراف کوفه برای جمع آوری افراد و گرفتن بیعت برای مسلم حرکت کرد.

ابن اثیر نوشته است: هنگام دستگیری مسلم و هانی، مختار در کوفه نبود و او برای جذب نیرو به اطراف شهر رفته بود و وقتی خبر ناگوار دستگیری مسلم را شـنـیـد، بـا جمعی از افراد و یارانش به سمت کوفه حرکت کرد. اما در این هنگام ، با نیروهای مسلح ابن زیاد بـرخـورد کـرد و در پـی یـک گـفت و گوی لفظی ،مختار به حمایت عمرو بن حریث نزد ابن زیاد رفت. وقـتـی چـشـم ابـن زیاد به مختار افتاد، فریاد زد: "تو همانی که به یاری پسر عقیل شتافتی؟ "مختار قسم یاد کرد که من در شهر نبودم .

ابن زیاد که عصبانی بود، عصای خود را محکم به صورت مختار کوبید، به طوری که از نـاحیه یک چشم صدمه دید. عمروبن حریث برخاست و از مختار دفاع کرد و شهادت داد که او در ماجرا نبوده است. ابن زیاد کمی آرام گرفت و گفت: "اگر شهادت عمرو نبود، گردنت را می‌زدم." و دستور داد مختار را به زندان افکندند.

بدین ترتیب، مختار راهى زندان مى شود . او در زندان با شیعیانى همچون "میثم تمار" ملاقات مى کند . میثم تمار در زندان به او خبرى از آینده مى دهد: "تو از این زندان نجات مى یابى و به خونخواهى امام حسین (ع) قیام مى کنى و این جبارى که ما در زندان او هستیم (یعنى ابن زیاد) به دست تو کشته خواهد شد و تو با همین پاهایت صورت و گونه هاى او را لگدمال خواهى کرد! مختار همچنان در زندان بود تا امام حسین(ع)به شهادت رسید.

آزادی مختار از زندان
مختار، زائدة بن قدامه را محرمانه نزد شوهر خواهرش، فرستاد و به او گفت: که ماجرا را به شوهر خواهرش( عمر بن عبدالله) بگوید و او از یزید برایش تقاضای عفو کند.شوهر خواهرش نامه‌ای برای یزید فرستاد و برای مختار، که دامادش بود، تقاضای بخشش کرد. یزید هم بلافاصله، نامه‌ای به ابن زیاد نوشت که به محض رسیدن این نامه، مختار را از حبس آزاد کند.

مختار، که در یک قدمی مرگ بود، با نامه یزید نجات یافت و ابن زیاد او را خواست و به او گـوشـزد کـرد: اگر نامه امیرالمؤمنین(یزید)!! نبود، تو را می‌کشتم. حالا برو و در کوفه نمان. مختار به ابن زیاد گفت: بسیار خوب، من برای انجام عمره به مکه می‌روم و با این بهانه به نزد ابن زبیر آمد.مختار به ناچار به حجاز رفت؛ زیرا آنجا از سلطه بنی امیه آزاد بود و به نزد عبدالله بن زبیر، که خود را حاکم و خلیفه می‌پنداشت، رفت.ابن غرق می‌گوید: در بین راه عراق به طرف حجاز، مختار را دیدم که یک چشمش ناقص شده بـود. عـلت را از او پـرسـیدم. گفت: "چیزی نیست، این زنازاده با عصایش چشم مرا مـعـیـوب نمود." و تاکید کرد(خداوند مرا بکشد، اگر او را نکشم). مختار همچنین به ابن غرق گفت: "هرگاه شنیدی که من قیام کرده‌ام، بـه مردم بگو: مختار به خونخواهی مقتـول سرزمین کربلا و فرزند پیامبر خدا (ص) -حسین بن علی(ع)- قیام کرده است. به خدا قسم، همه قاتلان حسین را از دم شمشیر خواهم گذراند."

قیام توابین

با خبر مرگ یزید عبدالله بن زبیر در مکه شروع به گرفتن بیعت به نام خودش نمود تمام کشورهای اسلامی آن روز جز مصر و شام با او بیعت نمودند.

قیام "توّابین " به رهبری سلیمان بن صرد خزاعی و تنی چند از بزرگان کوفه شکل گرفت. آنان کسانی بودند که به حضرت امام حسین (ع)نامه دعوت به کوفه نوشته بودند، اما با حرکت و ورود امام به عراق، سکوت کرده و به یاری امام اقدام نکردند.
پس از شهادت امام حسین (ع) و اسارت اهل بیت آن حضرت، وجدان‌های خفته این افراد بیدار شده و خود را در خسران عجیبی دیدند و برای کفّاره گناه خود، دست به قیام زده در برابر ابن‌زیاد و سپاه او به مبارزه برخاستند.
گرچه قیام توابین به ثمر نرسید، ولی برای بیداری امت اسلامی، جرقه قابل توجهی بود و زمینه و جرأت و جسارت قیام در برابر حکومت دیکتاتوری اموی را به خوبی فراهم کرد.

در کوفه بعد از شنیدن خبر مرگ یزید افرادی که بعدا به توابین معروف شدند به رهبری سلیمان بن صرد خزاعی اقدام به جمع آوری نیرو برای گرفتن انتقام شهدای کربلا نمودند.

مختار که وعده ی حکومت عراق را از عبدالله بن زبیر در قبال بیعت با او گرفته بود زمانی که می خواست عازم عراق شود در همین هنگام به عبدالله بن زبیر خبر قیام توابین داده می شود، لذا او از حرکت مختار به سمت عراق جلوگیری کرده و مختار را زندانی می کند .

سرانجام عمال، ابن زبیر ، مختار را دستگیر کردند و به زندان انداختند و مختار برای دومین بار به زندان افتاد . (گویند زندانی شدن مختار همزمان با قیام توابین بود .)

برادرش مصعب بن زبیر را با لشکرش جهت سرکوبی توابین به کوفه اعزام می نماید. مصعب با توابین مبارزه کرده آنها را شکست می دهد و در این هنگام عبدالله بن زبیر مختار را از زندان آزاد کرده و او عازم عراق می شود و شروع به تهیه مقدمات قیام خود می نماید.

بازگشت مختار به کوفه
همزمان با دعوت مختار و تهیه مقدمات قیام، عبدالله بن زبیر، سیاستمدار کارکشته‌ای به نام عبدالله بن مطیع، را که سابقه دوستی با مختار داشت، به استانداری کوفه منصوب نمود. تـاریـخ ورود اسـتـانـدار جدید بـه کـوفـه، پنج شنبه بیست و پنجم رمضان سال 65 ه ‍.ق بود.بلاذری نوشته است: مختار با قافله‌اش وارد کوفه شد و پیش از ورود به شهر، کنار رودخانه حیره رفت و غسل کرد، موهای خود را روغن زد و خود را معطر کرد، لباسی مناسب پوشید و عـمامه‌ای بر سر نهاد، شمشیر را حمایل کرد و سوار بر اسب وارد شهر شد. در ابتدای ورود، بـه مـسـجـد سـکـون - مـرکـز تجمع رسید. مردم از او استقبال گرمی کردند. مختار مرتب به مردم بشارت فتح و پیروزی می‌داد.

مختار با رهبران شیعیان و یاران امیرالمؤمنین علی(ع)و کسانی که در حادثه عاشورا دخالت نداشتند - که آنان را (حسینیّون) می‌گفتند - ملاقات نمود و آنان را به بیعت و قیام دعوت کرد.

مردم کوفه همگی به صورت نیمه مخفیانه با مختار بیعت کردند. اساس این بیعت و هدف از آن قیام، خونخواهی شهدای کربلا بود. خبر ورود مختار به کوفه و گرایش عمومی مردم به او بـه گوش ابن مطیع رسید و قاتلان امام حسین(ع)همچون شمر بن ذی الجوشن و شبث بن ربعی و زید بن حارث، که از معاونان استاندار ابن زبیر بودند، خطر مختار را به او گوشزد نمودند و پیشنهاد دستگیری و حتی قتل مختار را به او دادند.

مجددا مختار از زندان برای شوهر خواهر خود، نامه‌ای نوشت و همانند گذشته، از زندان آزاد شد، اما با قید ضمانت.

مختار پس از چند ماه زندانی شدن توسط عمال ابن زبیر، خلاصی یافت، و با یک حرکت حساب شـده مشغول برنامه‌ریزی برای قیام شد و جمعی از سران شیعه و بقایای توابین از طرف او مامور شدند تا از مردم بیعت بگیرندفلسفه قیام مختار
هـدف مـهـم و اصـلی مـخـتـار از قیامش غیر از خونخواهی امام حسین(ع)و شهدای کربلا و دفاع از اهل بیت پیامبر :
 نبود. برای اثبات این مطلب و درک فلسفه قیام مختار، به طور خلاصه، ادلّه ذیل بیان می‌شود:

مختار در ملاقات با سران شیعه در کوفه، هدف دعوت و قیام خود را چنین بیان می‌کرد:همانا (محمد حنفیّه) فرزند علی، وصی و جانشین پیامبر (ص)، مرا به عنوان امین و وزیر و فرمانده بـه سـوی شما فرستاده و به من دستـور داده است تا کـسـانی که ریختـن خون حسین را حـلال دانـسـتـنـد بـه قتل برسانم و به خـونخـواهـی اهـل بیتش و دفاع از ضعفا قیام کنم. پس شما نخستین گروهی باشید که به ندای من پاسخ مثبت می‌دهید.

در مـوضـعـی دیـگـر چـنـیـن گـفـت: "مـن بـرای اقـامـه شـعـار اهـل بـیـت و زنـده کـردن مـرام آنـان و گـرفـتـن انـتـقـام خـون شـهـیـدان بـه سـوی شـمـا آمـده‌ام."

هـنـگـامـی کـه در زنـدان بـود، مـی‌گـفـت: "بـه خـدا سـوگـند، هر ستمگری را خواهم کشت و دل‌های مؤمنان را شاد خواهم کرد و انتقام خون(فرزندان)پیامبر (ص)را خواهم گرفت و مرگ و زوال دنیا هم نمی‌تواند مانع من شود."

وی نـامـه‌ای مـحـرمـانـه از زنـدان بـرای تـوّابـیـن فـرسـتـاد و ضـمـن تـجـلیـل از حـرکـت انقلابی آنان، بشارت داد که "من به زودی به اذن خدا، از زندان آزاد خواهم شد و دشمنان شما را از دم تیغ خواهم گذراند و نابودشان خواهم کرد."

در بـازگـشت سران شیعه از مدینه به کوفه، مختار در جمع آنان اعلام داشت: "مرا در جنگ با قاتلان اهل بیت و خونخواهی حسین(ع)یاری دهید."

مـخـتار به ابن غرق گفت: "به مردم بگو: هدف مختار و گروهی از مسلمانان، که قیام کرده‌انـد، خـونخواهی شهید مظلوم و کشته شده کربلا، حسین سرور مسلمین و فرزند دختر پیامبر (ص)سیّد مرسلین می‌باشد.

در دیـدار مـحـرمـانه سران شیعه با ابراهیم اشتر و دعوت از او برای یاری مختار، یزید بن انس اظهار داشت: "ما تو را به کتاب خدا و سنّت پیامبر (ص)و خونخواهی اهل بیت او و دفاع از ضعفا و مظلومان دعوت می‌کنیم."

در نـامـه ابـن حـنـفـیـّه بـه ابراهیم اشتر آمده است: مختار، امین و وزیر و منتخب من است و به او دسـتـور داده‌ام با دشمنانم وارد نبرد شود و به خونخواهی ما برخیزد، خود و طایفه و پیروانت او را یاری کنید.

مختار در مراسم بیعت مردم کوفه با او گفت: "بیعت می‌کنید با من بر اساس کتاب خدا و سنّت پیامبرش(ص) و خونخواهی اهل بیت پیامبر (ص).

قیام مختار
وی 5 سال بعد از حادثه خونین کربلا و یکسال بعد از نهضت «توابین» خود با هدف خونخواهی حسین بن علی
(ع)و انتقام از قاتلان شهدای کربلا قیام کرد. 14 ربیع الاول سال 66 هـ ق، در کوفه به پا خاست و "عبدالله بن مطیع" را که کارگزار "عبدالله بن زبیر" بود بیرون کرد. قیام و جهت گیری اصلی جنبش مختار با شعار «یا منصور اَمِت» و «یا لثارات الحسین» بود. (شعار "یا منصـور اَمِت" شعار یاران پیامبر(ص) در جنگ بدر بود.)

درگیری های سختی در محله ها و میدان های کوفه شد، گروههایی کشته و گروههایی تسلیم شدند و مختار وارد قصر ابن زیاد شد. اشراف کوفه با او بیعت کردند. به نقل از «اخبارالطوال» اغلب سپاه مختار از موالی ایرانی بودند.

بـیـشتـر سـاکـنان عراق را ایرانیان تشکیل می‌دادند و جمعیّتی عظیم بودند که به آنان "جند الحمراء" یا "لشکر سرخ" می‌گفتند؛ زیرا نسبت به اعراب سیه چهره، گونه‌هایی سرخ و سـفـیـد داشـتـنـد و یـا لبـاس سـرخ مـی‌پـوشـیـدند. عمده لشکر مختار را نیز ایرانیان یا "جند الحـمـراء" تـشـکـیـل مـی‌دادنـد. ایـنـان بـه دلیـل عـدالت گـستری حکومت حضرت علی(ع)از طرفداران سرسخت خاندان پیامبر (ص)و فرزندان حضرت علی(ع)به شمار می‌آمدند.

مختار بعد از تسلط بر حکومت، قاتلان واقعه کربلا را کشت و نیروهایی به اطراف فرستاد تا هم در مناطق دیگر غالب شده و هم جنایتکاران آنجا را به کیفرشان برساند. مدتها این تحرکات و نبرد با طرفداران بنی امیه به طول انجامید.

برخی از سرکردگان که به هلاکت رسیدند
شمار کشته شدگان در قیام مختار را بر 3000 نفر گفته اند از جمله: عمربن سعد و پسرش شمربن ذی الجوش، حکیم بن طفیل، زیادبن مالک، خولی، منقذبن مره، عبدالله بن اسید، سنان، زیدبن رقاد، مالک بن بشر، حرمله، عمروبن حجاج، ربیعة بن مخارق (فرمانده نیروهای ابن زیاد).

اقدامات مختار
مهمترین اقدام مختار، مقابله با سپاه شام بود که درسال 67 هـ ق بین سپاه او به فرماندهی "ابراهیم بن اشتر" و سپاه شام به فرماندهی "عبیدالله بن زیاد" صورت گرفت که در این جریان بعضی از اصلی ترین سرکردگان و رهبران شام که مدتها در جنگهای مختلف عراق، شرکت داشتند، مثل عبیدالله بن زیاد، حصین بن نمیرسکونی، شرجیل بن ذی الکلاع، همگی کشته شدند و بقیه سپاه نیز شکست خورده و فراری و در شهر «موصل» آواره شدند.

سرانجام کار مختار
مختار به سرزمین و مناطقی چون موصل، حلوان (نزدیک سرپل ذهاب)، مدائن، بلاد ارمنیه، اران، آذربایجان، حوران، ماهیان، ری و اصفهان که اینها شمال عراق بود، مسلط شد و فقط شهر بصره به دست آل زبیر و زبیریان بود. زبیریان از نیروهای مختار خواستند که با عبدالله بن زبیر، به عنوان امیرالمومنین بیعت و دست از جنگ بردارند، و یاران مختار خواستند تا آنها با مختار بیعت و خلافت را به «آل رسول» واگذارند که در این میان جنگی صورت گرفت و مصعب بن زبیر حاکم بصره و برادر عبدالله بن زبیر که از شقی ترین افراد روی زمین بود سپاه مختار را شکست داد و مختار و بسیاری را کشت و یاران او را اسیر کرد و به بغض اینکه بیشتر آنها از «عجم» بودند آنها را از دم تیغ گذراند. مدت حکومت مختار، یکسال و نیم (18 ماه ) بود و در 14 رمضان سال 67 هجری قمری در سن 67 سالگی از دنیا رفت. قبر او، در رواق راهرو مرقد حضرت مسلم بن عقیل در کوفه است.

مصعب بن زبیر همسر مختار را دستگیر نموده و از او خواست مختار را لعن کرده و او را کافر بداند ولی او از این کار خودداری کرد بنابراین دستور داد تا او را نیز بکشند.

لازم به ذکر است عبدالله بن زبیر به مدت 8 سال و اندی بر مسلمین حکومت می کند اما بالاخره عبدالملک بن مروان ، حجاج بن یوسف ثقفی را مامور می کند تا با او به مبارزه بپردازد؛ آنها منجنیق های را بر روی کوه ابوقبیس قرار داده و به مکه حمله می کنند و در آن حمله عبدالله بن زبیر کشته شده  و به  این  ترتیب به حکومت زبیریان پایان داده می شود.

*روایات مختلف در مورد قیام مختار

در مورد قیام مختار دو دسته روایت وارد شده است:

دسته اول: روایاتی است که به مذمت مختار پرداخته و او را شخص کذاب معرفی می‌کند.
دسته دوم: مختار کسی است که از قاتلان اهل بیت (ع)و سرور شهیدان انتقام گرفته است. پس چطور می‌توان گفت مورد بغض و نفرت اهل بیت (ع)بوده است و عقیده دارنداین روایات ساخته دست دشمنان و مخالفین مختار است تا شخصیت او را نزد شیعیان زیر سئوال ببرند.
 به عنوان نمونه،معتقدند پس از ارسال سر بریده عمر سعد و ابن زیاد نزد امام سجاد (ع)، ایشان در حق مختار فرمودند: "حمد و ستایش خدایی را که انتقام ما را از دشمنانم گرفت و خداوند به مختار، پاداش و جزایی خیر عطا فرماید ".

اما در مجموع کاری که مختار در مورد قاتلین امام حسین (ع)و یارانشان، انجام داد ، دل مسلمانان را شاد کرد .

امام زمان(عج) ولی دم ، جد بزرگوارشان حضرت سید الشهدا(ع) هستند .یکی از ماموریتهای حضرتش پس از ظهور انتقام گرفتن از قاتلان امام حسین(ع)است . لذا حضرت مهدی(عج) با لقب" ثائر دم الحسین و الشهدا " (ع)خوانده می شوند.

صاحب مکیال المکارم در توضیح معنای " ثائر: فرموده اند: ثائر کسی است که تا وقتی خونخواهی نکرده آرام و قرار ندارد.

ما شیعیان منتظر آمدن منتقم اصلی خون آقا و مولایمان امام حسین(ع) هستیم؛ انشاالله هر چه زودتر شاهد ظهور ایشان و انتقام خون جدشان باشیم.انشاالله